اینک

من از وزوزِ ماشین ها بیزارم و با دوستان خود سخن می گویم...

مشوّش می نویسم چون قرار نیست کسی قرار داشته باشد. دنیا دنیای بی قراریست. چقدر آدم ها گستاخ شده اند. بعضی ها به تمام معنا مثل سگ رفتار میکنند... البته منهای وفاداریش! خیلی ها تفاوت دل را با توپ پلاستیکی نمیدانند. اگر باور ندارید، برای یکی دو روز قلبتان را پیششان امانت بگذارید. وقتی بازگشتید، خواهید دید که مشغول روپایی زدن با قلبتان هستند!

چرا برخی نمیتوانند باور کنند که شکستن دل آنقدرها هم کشکی کشکی نیست. واقعا از آه انسانها باید ترسید. باورش کمی سخت است. اما یک قطره، تنها یک قطره اشک کافیست تا فازِ آه کشیدنهای انسان، روی نولِ ملکوت خدا بیافتد! و آن زمان است که سیمِ زمینِ مدارِ وجود انسانِ قطع میشود و یکهو فیوزِ استجابت می پرد بالا...!

خیلی ها هنوز از قواعدِ "قماربازیِ" عالم ناآگاهند. اما چاره ای نیست. تا بازی نکنی یاد نمیگیری. باید چند دست "حکم" بازی کنی، تا بفهمی حضرت زهرا چقدر مقام دارد! تا بفهمی چرا بی بی، خاجِ دلِ باباست!! باور کن که در ورق های خدا، بی بی آسِ آخر است! وارد حلقه ی رندان که شدی، کم کم درک میکنی که تنها آنهایی که "بی دل" بودند، حاضر شدند به پهلویِ بی بی، خشت بزنند!! بی جهت نیست که جفت ششِ نردِ خلقت، دوازده معصوم هستند!! هر لحظه به خود میگویم: کیشِ خودت را فراموش کن و یکسره مات شو

راستی داشت یادم می رفت... من هنوز هم از وزوزِ ماشین ها بیزارم!

محمد حسین اسماعیل نیا
خرداد 1389

5 نظرات:

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

توی هر نوشته تون چند تا جمله وجود داره که واقعا معرکه ست

اما یک قطره، تنها یک قطره اشک کافیست تا فازِ آه کشیدنهای انسان، روی نولِ ملکوت خدا بیافتد! و آن زمان است که سیمِ زمینِ مدارِ وجود انسانِ قطع میشود و یکهو فیوزِ استجابت می پرد بالا...!


این یکی از اون موارد بود!

بقیش هم همین طور
واقعا به طرز جذابی کلمات رو به هم ربط میدین

مرسی واقعا

Elham گفت...

***

جفت شش نرد خلقت دوازده معصوم هستند !

من هم از وز وز ماشین ها بیزارم !

....................

عجب بزمی راه انداختید با کلمات ، مخ آدم رقصش می گیره !



***
Elham
***

Unknown گفت...

تعبیرات جالبی بود و غیر منتظره
چیزهایی که خیلی غیر منتره به هم ربط پیدا کردند اون هم به زیبایی و همراه با ظرافت و دقت.

محمد حسین اسماعیل نیا گفت...

@بنفشه: اینقدر به من لطف دارین که نمیدونم چی بگم... 4 سال مهندسی پزشکی خوندم. از پاس کردن تمام آن دروس سخت مثل مدار و حفاظت الکتریکی و الکترونیک و غیره، همین مقدار از فاز و نول رو هم که یاد گرفته باشم خیلیه! خودم خیلی علاقه دارم به ربط دادن چیزهایی که در ظاهر به هم نامربوطند... بعضی وقتا موفق میشم و بعضی وقتا هم نه... بینهایت ممنونم از لطفتون و فرصتی که در وبلاگتون در اختیار من گذاشتین

@الهام: باور کنید که بعضی وقتا، مخ خودم رقصش میگیره... یه جورایی تعطیل میشه و بعد یک سرس حرفهایی شبیه آنچه میبینید از قلمم ساطع میشه.
شاید برای برخی چیزا، لازم باشه آدم بیشتر از احساساتش کمک بگیره تا عقلش...
من رو شرمنده میکنید. من بزمی راه ننداختم. بنده خودم میهمانم در این بزم و بر این سفره... با سپاس فراوان

@سینا: مرسی سینا جان... موافقم که در برخی موارد، ارتباط موضوعات غیرمنتظره بوده. و میتونم بگم در این مورد عمد داشتم. خیلی وقتا به خودم که نگاه میکنم، میبینم که خیلی از حرفهای درست رو نمیپذیرم...تنها به این دلیل که تکراری هستند. اما همین حرفها اگه با بیان جدید باشه، برام جذابیت داره. برای همین گاهی سعی میکنم اینگونه بنویسم. بسیار بسیار ممنونم که وقت گذاشتی و متن رو مطالعه کردی.

نویسنده مهمان گفت...

یادم تو را فراموش

ارسال یک نظر

دستی افشان ،
تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد.
هر قطره شود خورشیدی...
باشد که به صد سوزن نور،
شب ما را بکند روزن روزن!


ساده ترین راه انتخاب نام و آدرس اینترنتی است.
گذاشتن آدرس اینترنتی الزامی نیست .