خیلی دور ، خیلی نزدیک



چند روزیست که خود را در آینه نگاه نکرده ام و فقط روحم را دیده ام.


چقدر روح بدون حجاب تن زیباست .


کاش می شد به یک باره تو را در آغوش بگیرم


دستانم را در تو گره کرده و فریاد بزنم :


یا رب مسجد الحرام


یا رب بیت الحرام


یا رب یا رب یا رب


طواف می کنم.طواف یکی شدن . و با خود زمزمه می کنم: بخوان به نام پروردگاری که تورا آفرید


خدای عرفات ، خدای جبل النور ، خدای محمد...


تو را می خوانم و از تو یاری می جویم . و از تو شکر گذاری می کنم به پاس سفری که به من ارزانی داشتی.


یادش به خیر.اولین لحظه ای که چشمم افتاد ، کعبه را دیدم کوچکتر از آنچه در ذهن داشتم ، چند کبوتر اطراف آن در حرکت بودند و نوری شدید و خیره کننده بر فراز آن چشمم را گرفت.


گیج و منگ ، مات و مبهوت ،


همه سجده کردند و من در خلا بودم.می گفتند 3 آرزو کن. و من...


وقتی می خواستم نماز بخوانم گریه امانم نمی داد.نمی توانستم.کعبه را پیش رو داشتم و حس می کردم تو در برابرم ایستاده ای


اما این بار می دانم عالم سرای توست.و من بازیگر داستان خلقتم.



پی نوشت1: توفیق خواندن وبلاگ دوستان رو ندارم.امیدوارم بر من ببخشید.


پی نوشت 2:هدف انسان در زندگی شناخت خداست و هر هدف دیگری بیهوده و بی ارزش است.التماس دعا

تقلا




رهگذری ، یک کرم پروانه را پیدا کرد که درون پیله خود قرار داشت . آن مرد از روی کنجکاوی پیله را به خانه خود برد تا از نزدیک شاهد دگردیسی کرم به یک پروانه زیبا باشد . پس از چند روز روزنه ای در پیله ایجاد شد و چنین به نظر می رسید کرم در حالی که تقلا می کند ، نمی تواند بدن خود را از آن سوراخ باریک عبور دهد . آن مرد فکر کرد که در کار کرم مشکلی پیش آمده است ، پس با یک قیچی پیله را برید . پس از چند لحظه پروانه ای که بدنی بزرگ و بال هایی نازک و چروکیده داشت ، به راحتی از پیله خارج شد . مرد در انتظار نشست تا چند ساعت دیگر بال های پروانه زیبایی طبیعی خود را به دست آورد ، اما چنین نشد . به جای آنکه پروانه آماده پرواز شود ، سراسر زندگی اش به کشیدن بدن متورم و بال های چروکیده اش گذشت .
تقلای پروانه برای گشودن پیله و عبور از آن سوراخ باریک ، در واقع طریقی ست که خداوند قرار داده است تا مایعات از درون بدن پروانه به سوی بال ها سرازیر و در نتیجه بال های حشره بزرگ و زیبا شوند . کار آن مرد از سر دلسوزی بود ، اما در حقیقت ظلم بزرگی در حق پروانه کرد . هنگامی که ما رنج می کشیم و می کوشیم تا از درد و رنج های خود نجات یابیم ، آرزو می کنیم که کسی پیدا شود و نجاتمان دهد ، اما در حقیقت این تلاش و تقلاست که به ما نیرو می بخشد تا راه تکامل را بپیماییم و جلوه عالی آفرینش خود را که به آن زاده شده ایم ، آشکار کنیم .

فورد