تأسف


دیروز استاد خوبم دکتر حسن عابدی جعفری را دستگیر کردند.
منطقی ترین و صبورترین استاد دوران دانشجویی من .
یادم هست که ۴ جلسه تمام یادمان دادی که چطور از هیاهو دور شویم و چگونه حرف علمی و مستدل بزنیم.
یادم هست که چطور در برابر حرفهای گاها غیرمنطقی و احساساتی مان سر کلاس صبور بودی و در آخر با لبخند می گفتی :
من مخلص حرفهای منطقی و مستدلتون هستم.آمار بفرمایین!
و من درمانده ام از فهم انسان نماهایی که طاقت شنیدن حرف منطقی و مستدل هم ندارند.
و من می گریم به حال قومی که چشمانشان برای دیدن حق کور و گوشهایشان برای شنیدن سخن حق کر است.
مگر جرمت چه بوده است جز دعوت همه به قانون گرایی
یادم هست که دو جلسه از قانون اساسی ایران حرف زدیم و مباحث مهمش و تو هیچ سخنی جز عمل به قانون گرایی نگفتی.
فردا سر کلاسمان نیستی و ما مانده ایم و غم نبودنت و نگاه پر حسرتمان به مقاله هایی که با شوق و ذوق برای کسب رضایت تو آماده کرده بودیم
کاش برای یکبار هم که شده سخنانت قانع کننده نبود تا این چنین مبهوت نبودنت نباشم
کاش انقدر خوب نبودی استاد
کاش ...

از وبلاگ

http://www.ishan.blogfa.com/

پی نوشت:تلخ، شگفت انگیز، غیر قابل باور.

من چیزی جز رفتار منطقی و حرکت در مسیر قانون از دکتر عابدی جعفری ندیده و نیاموخته بودم. امیدوارم ایشان هرچه زودتر آزاد شوند و کشور ما به مسیری برگردد که دکتر عابدی جعفری و امثال ایشان را به عنوان افتخارات علمی ایران و در مقام های تأثیر گذار و تصمیم ساز کشور بینیم. جای امثال ایشان در کلاس های درس است، نه در بازداشتگاه. وقت ایشان باید صرف انتقال آموخته هایشان به فرزندان ایران شود، نه گفتگو با بازجو.

11 نظرات:

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

یه عالمه چماق به دست تو خیابون کریمخان بعد از خورد کردن شیشه ی ده ها ماشین و ضرب و شتم سواره هاش ، حمله کردن به پیاده رو.به آدمهایی که نذری دستشون بود.مسن و جوون.داشتند فرار می کردند ولی یه مامور سمج با سرعت هر چه تمام تر خودشو رسوند بهشون.نکته جالب اینجاست که فقط زنها رو میزد از توی این جمعیت.یکی به این دو تا به اون 5 تا به اون یکی...یه لباس شخصی از مقابلش اومد فریاد زد نزن.نزن.بهت می گم نزن .خون نریز تو عاشورا.چرا ناموس مردومو می زنی؟ترسوندی بسه.ولشون کن برن.چند تا نیروی ویژه حمله کردن به همون بسیجی.حالا نزن کی بزن.چند تا لباس شخصی دیگه دویدن و گفتن این خودش بسیجیه ولش کن.و از چنگ مامورا کشیدنش بیرون.بسیجیه مات و مبهوت به اطرافش نگاه می کرد.مطمئنا امشب کمی با خودش فکر خواهد کرد

قاصدک گفت...

متاسفم
و متاثر
و خسته

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

اخبار.تلویزیون:اغتشاشگران به دسته های سینه زنی حمله کردند.و بدون دلیل عزاداران رو کتک زدند.آقا شما کتک خوردی؟-بله-چرا؟-نمی دونم.فکر کنم چون قیافم شبیه حزب اللهیا بود!-حتما عزادار هم بودی؟-بله عزادار بودم.داشتم سینه می زدم یه دفه بهم حمله
کردن.
سردار رادان:4 نفر کشته شدند.!!!هیچ ماموری اسلحه نداشت.داریم بررسی می کنیم اونی که با گلوله کشته شده چه جوری بوده؟

Ali Banijamali گفت...

یا حسین تو خود میدانی چه کسی حرمت شکنی کرد و چه کسی به دنبال اثبات حقانیتش است ، تو نه میدانی کیهان چیست و نه 20:30 را میشناسی ، اما آگاه هستی بر همه اتفاقاتی که در حال انجام است ، یا حسین دست بجنبان تا واقعاً بی حرمتت نکرده اند

Elham گفت...

***

خورشید کجاست ؟ خسته ام از تاریکی !





***
Elham
***

مهتاب گفت...

اعصابم خورد شد
خیلییییییییییییییییییییییی زیاد
همش چهرش جلو نظرمه
خدایا این بازیا تا کی ادامه داره:((

مهتاب گفت...

اون روزی که من اومدم سر کلاستون روز بعد جلسه امتحان بود که اکثرا درس نخونده بودید
ولی به هیچکس چیزی نگفت
همش سعی میکرد دوره کنه تا مفاهیم براتون جا بیفته
هی میگفت باید اینارو خوب متوجه شده باشید
من که از مباحث شما سر در نمیووردم ولی کاملا مشهود بود که استاد ماهر و بسیار با شخصیتیه
حق دارید از نبودش ناراحت باشید
من خیلی ناراحت شدم چه برسه به شما
براش دعا کنیم

مهندس پنگول جونی گفت...

فکر کنم برنامه دارن که طبق آمار خودشون 13 میلیون نفر رو بگیرن

سردبیر مقیم در شماره بیست و دو گفت...

نگران مشتهایی نیستم که به دهان های باز می خورد چون که جبر زمانه همیشه اینگونه بوده ، نگران قلبهای مهربانی هستم با تیغ شکافته می شوند

سردبیر مقیم در شماره بیست و دو گفت...

ببخشید من باید زودتر به شما لینک می دادم عذر می خوام ، کهولت سنه و آلزایمر :))

مریم گفت...

خدایا سکوتت رو بشکن! تو از همه آگاه تری به احوالمون، به بی گناهی اینها

خدایا نشانه ای

ارسال یک نظر

دستی افشان ،
تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد.
هر قطره شود خورشیدی...
باشد که به صد سوزن نور،
شب ما را بکند روزن روزن!


ساده ترین راه انتخاب نام و آدرس اینترنتی است.
گذاشتن آدرس اینترنتی الزامی نیست .